• وبلاگ : سروته يه كرباس
  • يادداشت : اين هم خنجر از پشت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    آخ كه چه گفتي. پشتم از اين خنجر زهر آگين چاك چاك شده و زخم خنجر تا سينه نفوذ كرده

    از صلح مي‌گويند يا از جنگ مي‌خوانند؟!
    ديوانه‌ها آواز بي‌آهنگ مي‌خوانند

    گاهي قناريها اگر در باغ هم باشند
    مانند مرغان قفس دلتنگ مي‌خوانند

    كنج قفس مي‌ميرم و اين خلق بازرگان
    چون قصه‌ها مرگ مرا نيرنگ مي‌دانند

    سنگم به بدنامي زنند اكنون ولي روزي
    نام مرا با اشك روي سنگ مي‌خوانند

    اين ماهي افتاده در تنگ تماشا را
    پس كي به آن درياي آبي‌رنگ مي‌خوانند

    كامنت هاي بلند غالبا روح افزاست از براي صاحب وبلاگ.

    از اين كه چنين كرديد فوق العاده ممنونم .

    + حميده 

    سلام.

    به يكي جرعه كه آزار كسش در پي نيست

    زحمتي مي كشم از مردم نادان كه مپرس...

    من عذاب وجدان دارم....

    راست مي گه فصل آخر.بزرگي اش به همه عالم و آدم سيطره داره!
    + فصل آخر 
    راستي.. فكرتون به نتيجه رسيد؟

    پيغام عجيب غريبي گذاشته بودي!!

    اما اين جا اصلا عجيب غريب نيست. .. زمانه ي اعتماد كردن انگار سر اومده. اما..نمي دونم چي بگم. خدا بزرگه و بزرگي اش به همه ي عالم و آدم سيطره داره.